هنــــر تجســمی

مطالب و آثار هنــــری

هنــــر تجســمی

مطالب و آثار هنــــری

قیصر امین پور

 

 

موجیم و وصل ما از خود بریدن است
ساحل بهانه ای است، رفتن رسیدن است


تا شعله در سریم ،پروانه اخگریم
شمعیم و اشک ما ،در خود چکیدن است


ما مرغ بی پریم ،از فوج دیگریم
پرواز بال ما ،در خون تپیدن است

پر می کشیم و بال ،بر پرده خیال
اعجاز ذوق ما،در پر کشیدن است

ما هیچ نیستیم،جز سایه ای ز خویش
آیین آیینه ،خود را ندیدن است

گفتی مرا بخوان،خواندیم و خامشی
پاسخ همین ترا،تنها،شنیدن است

بی درد و بی غم است ،چیدن رسیده را
خامیم و درد ما ،از کال چیدن است

                                                             "قیصر امین پور"
   اشعاری از قیصر امین پور در ادامه مطالب


ادامه مطلب ...

بی انتها...

زلال باران بر شیشه های ذهنم می نوازد

پا می نهد در خلوت آبی غمگینم

صدا می زند

این منم من   خیال  تنهایی ات..

همه رنگ ها را بر بوم فسانه جهان می پاشم

و

می روم

یاسها گریان شده اند

و عطر مستانه شان در هوا می نازد

شبنمی می چینم از سبد سرد حیات

عطر پاکش را...

سرآغاز

پشت شیشه تابخواهی شب.
دراتاق من طنینی بوداز برخورد انگشتان من بااوج,
دراتاق من صدای کاهش مقیاس می آمد.
لحظه های کوچک من تاستاره فکر
می کردند